Monday, May 13, 2002


الكي قيافه ماهي به خود گرفته ام
الان از لاي شيشه هم به تو مي رسم
لحظه هاي خط خورده آب مي شود

كسي ايستاده روي سرم
با تمام وزنش
داري لهم مي كني
هوو!!
كه يكهو آفتاب هم بتابد
تن لباسهايي
قد مهماني امشب
دلم از تمامي ستاره ها گرفته است
كه يكي شريك نمي شود با من
در اينًَُُ چشمك / چشمك ...
امروز- فردا مي كند
بابا بالاي سرم دست نكاريد
تمام درختان اين فصل را كنده ام
مي برم جايي كه شايد حواسم سيب ميخورد
مثل شكسته بود نسلٍ
مثل گاز نزن به اين واژه
قطار مي شود براي اينهوا مسافر
مقصد را با خودش مي برد
به كجا نمي شود برگرد
آه - آي ي
به پاهايم ميخ مي زنم
به نقابم ادكلن
زياد است احتمالم درويش بشود
اين تنگ كه جاي زمين يكي را دارد.


Payam || 2:58 AM ||

Comments: Post a Comment

ژکان


دوستان

ماهنی
حسام
پاشا
صدف
بلوط
اینجا فرانسه همه چیز خاکستری مرده های بی برکت
دنیای کوچک او
سارا

This page is powered by Blogger. Isn't yours?





Free Photo Albums from
Bravenet.com Free Photo Albums from
Bravenet.com