| ||
|
Sunday, September 17, 2006
به فقرا احسان کنید
پیامش را به ثروتمندان بخشید حیران روی ساقی ام که به جان کشتمش و کشتمش و این گل تقدیم شما هامونهای گوگل که خسرو شکیبایی اند و من ابتدای بازی بسته ای ذخیره است حتی زل زد که به من خیره نیستی و روی دستت باشد خرم را به خودم زدم از دم یا از کوچه ی علی اینا بندازم که ندیدمت اون هفته همین جا چپ کردی و یک خط گچی دور تنه ی ولو شده ات کشید افسر آگاهی یا نه حالا خیالت راحت نیستی ولی به خطوط روی بدنه پراید دور این میدان به جای اول نمی رسید سیصد و شصت درجه حول محور مرکزی می چرخی و روی همان جا پاهایی که رفتی برمی گردی در هر سه حالت خراب می شود پرواز شماره ی چپچال و فست از ونکوور به فرانکفورت فوقوط می آمدی و کمر و بندهایت را به تخت می بندد هشت پا به جز یک پا
Comments:
Post a Comment
|