| ||
|
Wednesday, October 04, 2006
خواهش می کنم به حدود حاشیه وارد نشویم چیزی که از رویش پریدم فانزل علی قلوبنا و کل این بند زدگی ها خواهش می کنم از زیر توی میکروسکپ نگاه می کند هیولای ذره بینی خواهش می کنم من دارم تقسیم میوز می شوم شاهد هم دارد خواهش می کنم کارهای این آقا را به من واگذار کنید و کشته ام هر آنکس را که نمرد خواهش می کنم بادام هم زمینی دارد مناسب حالت نیستم مخت را قرض می دهی روی پشت بام هوا کنم من عصبی هستم سهم من ریخته به حسابت شجاع شده ای و روی دست من بلندتر شده ای خواهش می کنم کل ماوقع روی زمین نشسته ام خواهش می کنم آری ، آری می گوید حماسه ریخته روی جالیز خیار خیال می کنی موجودی اساسی می خواهد تو را بخورد مسدر لولو خورخوریان و جا نمازش را پس از شستشو روی بند بازی می کند خواهش می کنم من دارم با شما راه می آیم تا پای ساعت و کمی هم در اطراف شهر گردش می کنم حتی می خندم آقایان پایتان را به اندازه ببندید ! از روی دست هم – بنویسید بابا دارم اشاره می کنم انگشتم را بگیر خدای پر کنده / کشتار روز موجود است
Comments:
Post a Comment
|